عشق
نام من عشق است.
مي شناسيدم؟
زخمي ام زخمي سراپا،
مي شناسيدم؟
باشما طي كرده ام راه درازي را
خسته ام خسته،
مي شناسيدم؟
اين زمان گرچه ابري پوشانيده است رويم
من همان خورشيد تابانم
مي شناسيدم؟
اين چنين بيگانه از من رو برنگردانيد،
در كف فرهادتيشه من نهادم،من
من شكستم بيستون را،من
من همان مهران سالهاي دورم
رفته ام از يادتان يا،
مي شناسيدم؟
نام من عشق است،
مي شناسيدم؟
مي شناسيدم؟
زخمي ام زخمي سراپا،
مي شناسيدم؟
باشما طي كرده ام راه درازي را
خسته ام خسته،
مي شناسيدم؟
اين زمان گرچه ابري پوشانيده است رويم
من همان خورشيد تابانم
مي شناسيدم؟
اين چنين بيگانه از من رو برنگردانيد،
در كف فرهادتيشه من نهادم،من
من شكستم بيستون را،من
من همان مهران سالهاي دورم
رفته ام از يادتان يا،
مي شناسيدم؟
نام من عشق است،
مي شناسيدم؟
0 Comments:
Post a Comment
<< Home