10 Sanieh Ta Enteha

Tuesday, May 09, 2006

آن سوی پنجره نگاه ها سراب است


آن سوی پنجره نگاه ها سراب است و اقیانوس دست ها ،پل های التماس و خواهشآن سوی پنجرهمحبت را رایگان بین آدمها تقسیم کرده و بدون هیچ گونه چشم داشتیآن سوی پنجرههیچ لبی با لبخند غریبه نیستآن سوی پنجرههیچ قلبی پوشالی نیست و هیچ دلی شکسته نمی شودآن سوی پنجرهفریاد آنقدر بی صداست که حرمت سکوت را نمی شکندآن سوی پنجرهبهار آن قدر مهربان است که باغ را به دست پاییز نمی سپاردآن سوی پنجرههر کس که گم کرده ای داشته باشد آن را در آینه می یابدآن سوی پنجرهتلخی فاصله ها پر می شود از شیرینیه دیدارآن سوی پنجره گنشک های ایونه خونه ی مادر بزرگ به فکر فرار نیستندآن سوی پنجرهدر امتداد جاده ی بی کسی به سر منزل گاه عشق و تمنا می توان رسیدآن سوی پنجرهمی شود پر گرفت،آری!پر گرفت تا اوجی،تا بی نهایتآن سوی پنجره می شود در عشق شکست،در عشق خورد شد و در عشق جاودان شدامشب در قایق کوچک رویاهایم نشستم و به سوی ساحل بی کرانه تو پارو می زنمتا بلکه بیانم که تو در آن سویش باشیبه راستی آن سوی پنجره کجاست؟کجاست؟؟

0 Comments:

Post a Comment

<< Home